جوانان مصر درست فهمیدهاند که در مقابل حکومتى که به آرمان اسلامى و به آرمان فلسطین و به سرنوشت کشورهاى اسلامى خیانت مىکند، ایستادهاند. این، به ما ارتباطى ندارد. اشتباه اینها در همین است، که قوّت و نیرو و تأثیر اسلام را نمىتوانند بفهمند.
(8/2/72 در دیدار مسئولان حج)امریکا اشتباه مىکند. امریکا با جمع کردن دولتهاى عرب دور یک میز براى چنینمذاکره ننگینى، دولتهایى را که در آنجا جمع شدهاند، پیش مردمشان منفورتر مىکند. مگر مردم کشورهاى عرب حاضرند موافقت کنند که رؤسایشان بروند خانه ملت فلسطین رابه دیگران بفروشند؟ با این کار، فاصله بین این رؤسا - اگر خداى ناکردهبهچنینامضایى برسند - و ملتهایشان، بیشتر خواهد شد. این کار، ملتهایشان را خشمگینتر خواهد کرد. ملت مصر را خشمگینتر خواهد کرد. آن بیچاره مصرى، بلند مىشود مثل سائل به کف، مىرود به امریکا، براى شکایت کردنازایران! شکایت پیش آن بیچارهاى بکند که خود او، بیشتر از این، دلش از ایران پُر است و از آن شکایت دارد!
از ایران چرا شکایت مىکنى؟! از اسلام شکایت کن! از ملت مسلمان خودت شکایت کن! آن آقا اگر قرار است از کسى شکایت کند، از ملت مصر باید شکایت کند. ملت مصر، ملت مسلمانى است. ملت مصر، داراى سابقه در اسلام است. ملت مصر، افتخارات بزرگى در راه افکار نو اسلامى و مبارزات اسلامى دارد. اینملت، ملت غیورى است. یقین است که این ملت، حاضر نیست خیانت سران خودش را تحمّل کند و با آنها درگیرى پیدا مىکند.
درگیرى مردم مصر، به ما چه ارتباطى دارد؟ ما هر جا مسلمانان بیدار شوند، خوشحال مىشویم. هر جا مسلمانان مشتشان را در برابر دشمنان دینشان گره کنند، خوشحال مىشویم. هر جا مسلمانان کتک بخورند، ما غمگین مىشویم واحساس مسؤولیت مىکنیم؛ ولى ما نیستیم که بخواهیم وارد شویم و ملتى مثل ملت مصر را متوجّه تکالیفشان کنیم. آنها خودشان تکلیفشان را مىدانند؛ خودشان آگاهند که چه باید بکنند و درست هم فهمیدهاند. ملت مصر درست فهمیده است؛ جوانان مصر درست فهمیدهاند که در مقابل حکومتى که به آرمان اسلامى و به آرمان فلسطین و به سرنوشت کشورهاى اسلامى خیانت مىکند، ایستادهاند. این، به ما ارتباطى ندارد. اشتباه اینها در همین است، که قوّت و نیرو و تأثیر اسلام را نمىتوانند بفهمند.